داستان کامل بازی The last of Us 1 به فارسی

اگر گیمر اهل بازی های داستانی یا حتی یک فیلم باز باشید، احتمالا The last of Us را میشناسید. لست آف آس یا میان ما، نام یک عنوان داستانی ساخته شده توسط استودیو ناتی داگ است. این بازی توسط نیل دراکمن کارگردانی شده و همین موضوع باعث شده تا داستان The last of Us 1 به بهترین نوع خود روایت شود.

از آنجایی که گیمر های ایرانی به دلیل دسترسی نداشتن به زیرنویس فارسی بازی ها، داستان The last of Us 1 را به خوبی متوجه نشده اند، تصمیم گرفتیم تا به ترجمه داستان کامل این بازی بپردازیم.

اطلاعات کلی The last of Us 1:

• نام به فارسی: ده لست آف آس 1
• ترجمه اسم: آخرین بازمانده از ما
• پلتفرم ها: پلی استیشن 3 ، 4 و 5 / کامپیوتر
• سیستم مورد نیاز برای اجرا در کامپیوتر

ترجمه کامل داستان The last of Us 1

همه چیز از سپتامبر سال 2013 شروع شد؛ جایی که ویروسی عجیب و قارچی در بین مردم شیوع پیدا کرد و مبتلایان را تبدیل به افرادی ترسناک همچون زامبی مینمود. افراد مبتلا مانند زامبی ها، انسان های عادی را گاز میگرفتند و آنهارا نیز مبتلا میکردند.

در همین میان در شهر آستین در ایالت تگزاس، جوئل(Joel Miller) به همراه برادرش تامی و دختر 12 ساله اش سارا درتلاش است تا از دست زامبی ها فرار کند و از شهر خارج شود.

اما خروج از شهر کار راحتی نیست چرا که نیرو های دولتی جاده هارا بسته اند و اجازه عبور از مرز هارا نمیدهند؛ آنها معتقدند که مردم باید در خانه بمانند و قرنطینه شوند.

جوئل و دخترش همراه با برادر خود در یک وانت به سر میبرند و به دنبال راهی برای خروج هستند که ناگهان یک پلیس با شلیک گلوله، باعث زخمی شدن پای سارا (دختر جوئل) میشود.

پلیس به جوئل هشدار میدهد که از ماشین پیاده شود و اسلحه خود را زمین بگذارد؛ او اینکار را میکند و اسلحه خود را بر روی زمین میگذارد و سپس از پلیس برای فرزند آسیب دیده خود کمک میخواهد. اما این تمام داستان نیست و پلیس یک گلوله دیگر به سارا میزند و جوئل فرزندش را از دست میدهد.

داستان The last of Us 1: بیست سال بعد از مرگ سارا

در ادامه داستان بازی The last of Us 1 شاهد گذشت 20 سال از این حادثه دردناک هستیم. حالا که 20 سال از شیوع ویروس قارچی خطرناک گذشته است، دنیا آخرالزمانی شده و دیگر هیچ بنی بشری به فکر انسانیت نیست.

همگان تلاش میکنند تا غذایی برای خود جور کنند و برخی ها نیز میکوشند تا خود را از مرگ نجات دهند. افرادی نیز توسط زامبی ها (همان انسان های مبتلا شده به ویروس)، گزیده میشوند و ممکن است در عرض 2 دقیقه تا 2 روز به یک زامبی تبدیل شوند.

افرادی که گزیده شده اند، سعی میکنند تا زخم خود را پنهان کنند؛ زیرا اگر یک انسان سالم زخم را ببیند، سریعا به فرد مبتلا تیر اندازی میکند و آن را به قتل میرساند.

جوئل نیز بعد از گذشت بیست سال از زمان شروع ویروس، به عنوان یک قاچاقچی در کنار همکار خود به نام تس کار میکند.

این دو قاچاقچی به دنبال رابرت که فروشنده‌ای در بازار سیاه سلاح است میگردند تا محل اسلحه‌‌هایی که غارت شده اند را پیدا کنند. پیش از اینکه تس او را بکشد، رابرت اعتراف میکند که سلاح ها را به گروهی نظامی به نام Fireflies تحویل داده.

همین موضوع سبب میشود تا جوئل و تس به سراغ پیدا کردن گروه فایر فلایز بروند. در ادامه آنها با فرمانده فایر فلایز ها که مارلین نام دارد، آشنا میشوند.

مارلین به آنها ماموریت میدهد در صورتی که یک دختر نوجوان با نام الی را که در ماساچوست خارج از مناطق قرنطینه شده است را بدزدند پول زیادی به آن‌ها بدهد.

در ادامه داستان، الی پیدا میشود

در ادامه جوئل و تس موفق میشوند تا الی را پیدا کنند. اما همه چیز طبق برنامه پیش نرفت و سرباز های نظامی آنهارا دستگیر کرده و سپس آزمایش ابتلا به ویروس از آنها میگیرند.

نتیجه آزمایش جوئل و تس منفی میشود و این یعنی آنها مبتلا نیستند اما زمانی که سرباز به سمت الی میرود تا از او آزمایش بگیرد، الی به آن حمله میکند.

جوئل و تس نیز مجبور میشوند تا سرباز هارا بکشند و جان الی را نجات دهند. آنها متوجه زخمی بر دست الی میشوند که نشان دهنده مبتلا بودن اوست.

تس پیشنهاد میدهد که الی را به قتل برسانند زیرا او مبتلا است اما جوئل میگوید که بهتر است آن را به فایر فلایز ها تحویل دهیم و پاداش خود را دریافت کنیم. الی نیز میگوید که حدود 3 هفته از مبتلا شدن او گذشته و اگر قرار بود ویروس اثر کند، تاکنون آن را تبدیل به زامبی کرده بود.

در ادامه مشخص میشود که الی چیزی در بدن خود دارد که میتواند منجر به ساخت واکسن و نجات بشریت از بیماری ها شود. جوئل، تس و الی به مسیر خود در راه پیدا کردن فایرفلایز ها ادامه میدهند تا اینکه با گروهی از زامبی های مبتلا مواجه میشوند.

درگیری با این مبتلا ها باعث میشود تا تس گزیده شود و او نیز به یک زامبی تغییر شکل دهد. البته قبل از اینکه به زامبی تبدیل شود، جوئل را به تلاش برای رساندن الی به دست فایرفلایز ها فرا میخواند.

جوئل به الی میگوید که باید به دنبال برادر خود با نام تامی بگردد. تامی قبلا عضوی از گروه فایر فلایز ها بوده و احتمالا محل مستقر آنها را میداند.

در ادامه The last of Us جوئل برادر خود را پیدا میکند

پس از تلاش های فراوان، جوئل موفق به پیدا کردن برادر خود یعنی تامی میشود. البته جوئل پس از فهمیدن ازدواج تامی آن هم بدون اطلاع دادن ناراحت میشود.

جوئل در ادامه از تامی خواهش میکند تا الی را به مقر فایر فلایز ها ببرد؛ اما تامی مخالفت میکند و میگوید که بزودی پدر میشود و باید از نوزاد خود محافظت کند.

سر انجام تامی با تاکید و خواهش های بسیار از سوی جوئل تصمیم میگیرد تا اینکار را انجام دهد و صبح زود الی را به مقر فایر فلایز ها برساند. در این میان، الی دوست ندارد که با تامی به آنجا برود و لجبازی میکند.

جوئل با وجود اینکه بار های بار الی را سرزنش میکند، در آخر راضی میشود تا خودش الی را به مقر فایرفلاز ها ببرد.

آنها صبح زود با اسب راه میفتند و جاده ای سرد و برفی را طی میکنند. در همین میان گروهی اسب سوار به سمت آنها حمله میکنند و جوئل یک نفر را کشته و خودش را نیز با استفاده از یک چاقو، زخمی میکنند.

جوئل با وجود مجروحیت شدید سعی میکند تا سوار اسب شود و الی را نیز همراه با خودش به دور از گروه حمله کننده ببرد.

آنها موفق میشوند تا از اسب سواران اسلحه به دست دور شوند و به نوعی فرار کنند. اما جوئل حال خوبی ندارد و همانجا بی هوش میشود. الی با تمام وجود سعی میکند تا آن را به نزدیکی یک خانه چوبی خالی بکشاند.

در ادامه داستان The last of Us، الی کشو ها و کابینت های خانه چوبی را چک میکند تا اینکه با یک نخ و سوزن مواجه میشود؛ با این وسایل زخم جوئل را میدوزد تا خون ریزی کمتر شود.

الی میداند که این کار برای نجات جان جوئل کافی نیست، پس سعی میکند تا یک گوزن شکار کند. او یک گوزن را شکار میکند اما با سر دسته همان گروه اسلحه به دست مواجه میشود.

الی از آنها دارو برای درمان عفونت میگیرد ولی بعد تر، متوجه میشوند که الی همان دختری است که در کنار جوئل بوده و باعث قتل یکی از اعضای گروه شده.

الی شتابان فرار میکند و تصمیم میگیرد تا هرچه سریع تر دارو را به جوئل تزریق کند. پس از آن، الی به دست گروه اسب سوار دستگیر میشود و آن را به زندان میندازند. چند نفر از اعضای این گروه نیز به دنبال جوئل میروند اما جوئل به هوش آمده و آن هارا ناکار میکند.

در ادامه الی نیز موفق به قتل سر دسته گروهی که او را زندانی کرده بود میشود و از خانه فرار میکند.

در نهایت آنها موفق میشوند تا به سوی مقر فایرفلایز ها بروند.

ورود الی به بیمارستان فایرفلایز ها و نجات بشریت

الی و جوئل در اقدامی ناگهانی و با پرتاب بمب دودزا، بی هوش میشوند و فایرفلایز ها آنان را به بیمارستان خود منتقل میکنند.

وقتی جوئل به هوش می آید متوجه میشود که الی در اتاق جراحی است و بزودی برای عمل آماده میشود. جوئل از مارلین میپرسد که این عمل جراحی آسیبی به الی میزند یا خیر.

مارلین به طور غیرمستقیم به مرگ قطعی الی اشاره میکند و میگوید که بشریت با ساخت واکسن نجات پیدا میکند. اما جوئل به دلیل از دست دادن سارا (فرزند 12 ساله خود)، نمیخواهد که الی را هم از دست بدهد.

در واقع او حس پدر دختری نسبت به الی پیدا کرده و به وجود آن اعتیاد پیدا کرده است. همین موضوع سبب میشود تا جوئل تمامی کارمندان، پرسنل و حتی مارلین را به قتل برساند تا الی را از بیمارستان بیرون بیاورد و اجازه ساخت واکسن را ندهد.

او به الی میگوید که دانشمندان متوجه شدند، ساخت واکسن امکان پذیر نیست.

در کل داستان بازی The last of Us 1 بسیار جذاب، احساسی و غمگین محسوب میشود. اگر بخواهیم از نظر اخلاقی و بشر دوستانه بگوییم، جوئل خطای بسیار اشتباهی را مرتکب شده و ترجیح داد تا بشریت بمیرند و الی زنده بماند.

نظر شما چیست؟ منتظرتان هستیم.